• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تاریخ عاشورا به شعر

25 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://nazary.womenhc.com/?p=8099&more=1&c=1&tb=1&pb=1

تاریخ منظوم عاشورا

پوشیده‏ ای به قامت موزون، قبای عشق
افکنده ‏ای به دوش، چه زیبا ردای عشق
بر دل نهاده ‏ای همه بارگران دوست
با جان خریده ‏ای توچه نیکو بلای عشق
در این رواق تا ز شهادت رقم زدند
طغرای آن ز خون تو در نینوای عشق
طرح ستم ز گردش این چرخ کج مدار
شد آشکار و گشت عیان، ماجرای عشق
گردید ناگوار بر آن شاه، زندگی
در یثرب رسول‏ (ص) ز جور عدای عشق
ز آن پست مردمی که نهادند زیر پا
بهر یزید دامن فخر الورای عشق
شد رهسپار شاهد بزم حریم قدس
از منزل مدینه به دار اللقای عشق
داراللقای مکه ز وی سرفراز گشت
رنگی دگر گرفته ز آب و هوای عشق
اما ز جور و غدر یزید و یزیدیان
شد بی قرار ساحت آن مقتدای عشق
بوزینه‏ های پست فرومایه هرکدام
چون موریانه رخنه کنان در بنای عشق
چون شد فضای مکه بر آن سرفراز تنگ
بگذارد گام، در ره دار البقای عشق
زین روی با براق سبک سیر عشق، تاخت
تا مقصدی که طی نشود جز به پای عشق
ای مطلعت ز عشق و ختامت‏ به سوی عشق
نازم به منتهای تو ای مبتدای عشق
ای افتخار مشعر و ای زینت‏ حرم
ای واقف مواقف و جان دعای عشق
ای یکه تاز، عاشق جانباز پاکباز
خوش رفته ‏ای نثار رهت، مرحبای عشق
محرم شدی ز کعبه ایمان، خلیل‏وار
لبیک گوی تا که شنیدی ندای عشق
با همرهان خوش سفر ای سالک شهید
همواره، باش بر سر خوان غنای عشق
ای خود غنای عشق و مدار ومدیر عشق
بر محور وجود تو گردد عطای عشق
جان صفا و مروه و روح مقام و بیت
هجرت گزید و رفت‏به سوی صفای عشق
ای بیت ذوالمقام، صفا از تو شد جدا
ای باصفا، صفای تو در کربلای عشق
سوگند می‏خورم به ولای تو یاحسین‏ علیه السلام
ما عاشق توییم و تو قطب الرحای عشق
دانند اهل دل که تویی قبله گاه جان
ای جان کعبه، مقصد اهل ولای عشق
نور ولایت ار نبود با مقام و بیت
جسمی است تیره رنگ و ندارد بهای عشق
بیت و مقام و مشعر اگر نیست ‏با ولاء
هست آن جماد و نیست در او محتوای عشق
نازم به فخر بارگهت‏ بر مقام بیت
کان عرش اعظم است و بود مستوای عشق
جانا اگر تو طالب مجدی و اعتلا
دریاب مجد خویشتن از اعتلای عشق
هربندگی که سر زند از بنده، بی‏ ولاء
دور است از حقیقت و از اصطفای عشق
می کوش در طریق ولایش به جان و دل
تا بگذری ز ملک و ملک از ولای عشق
گر طالبی به آب حیاتش رسی به سعی
سرچشمه را مجوی مگر در سمای عشق
ور دردمند عشقی و خواهی شفای خویش
بستان ز تربتش به حقیقت‏ شفای عشق
در سینه‏ های سینه زنش نقش عشق، فاش
وز پرچم عزاش هویدا لوای عشق
از خاک پای سینه زنانش شفا بجوی
بشنو به گوش دل، سخن آشنای عشق
گر دم زنم زعشق، نوازنده دیگری است
معشوق می‏نوازد و من همچو نای عشق
پرواز کرد طایر روحت ز آشیان
شهپر زدی در عالم بی‏ انتهای عشق
در کام عشق ریخته‏ ای خون پاک خویش
جز عشق نیست در دو جهان خونبهای عشق
پیروجوان و تازه جوان، طفل شیرخوار
یکباره برده‏ ای همه را در منای عشق
دادی رضا که خرگه عصمت رود به باد
آتش زنند در حرم اصفیای عشق
وان گه اسیر کوفه و از کوفه تا به شام
در قید و بند و سلسله، آل عبای عشق
یاران باوفای تو در رزمگاه حق
سیاره وار دور تو و شمس الضحای عشق
کردی نثار یار هر آن در شاهوار
تکبیر چارمین زده بر ماسوای عشق
هر خیر و هر کمال که خواهی ز عشق جوی
شر است و نیستی همه در ماورای عشق
آمد خطاب «ارجعی‏» از بارگاه دوست
با جان شتافتی سوی مهمان سرای عشق
ساز فلک چو نغمه جانبازیت نواخت
ملک و ملک گرفته عزا در عزای عشق
کروبیان به سینه زنان غرق ماتمند
صاحب عزاست عقل نخستین، عطای عشق
نای ملک ز ناله جانسوز، نوحه ساز
تا دید در زمین بلا، ماجرای عشق
طبل عزا ز بام فلک، شور دیگری
افکنده در سراسر ماتم سرای عشق
سرتاسر جهان شده ماتم سرا، مگر
بر خاک ریخت‏ خون شریف خدای عشق؟
سلطان عشق بی سر و سر از فراز نی
شد رهسپار سدره بی‏ منتهای عشق
از خویشتن گذشت و مقام فنا گزید
تا گشت محرم حرم کبریای عشق
دوش نبی، کنار علی، دامن بتول
معراج قرب و مشرق نورالهدای عشق
پس قتلگاه و اوج سنان، گوشه تنور
شد جایگاه آن شه خونین ردای عشق
افروخت رخ ز جذبه غیبی و گشت مات
ملک و ملک از آن رخ ایزد نمای عشق
بشنو ز غنچه دولبش از فراز نی
قرآن به صوت دلکش آن آشنای عشق
گاهی فراز عرش و گهی در نشیب فرش
باشد مدار نیر فخرالورای عشق
قوس نزول و قوس صعود از تو آشکار
در قتلگاه و بر سرنی، ای همای عشق
لب بسته‏ ام ز مجلس ابن زیاد پست
وز حال زار دختر خیرالنسای عشق
اف بر تو روزگار که از پستی‏اش یزید
شرمی نکرد ز آن رخ فرخ لقای عشق
وز اهل بیت‏ ختم رسل، معدن شرف
زین العباد و دختر بدرالدجای عشق
در تشت زر نهاده سر سرفراز شاه
کرد آنچه کرد با لب رب العلای عشق
گر گوش هوش باز نمایی در این عزا
خواهی شنید ناله ز هر بند نای عشق
ای تاج‏دار، سید ابرار، یاحسین‏ علیه السلام
ای یکه تاز معرکه پر بلای عشق
ای نامدار، سرور آزادگان، حسین ‏علیه السلام
ای شهسوار خطه حسن القضای عشق
ای لامکان که فوق مکان است جای تو
می‏ جویمت ز کون و مکان، پا به پای عشق
ای شهسوار، سوی گدایت نظر فکن
تا خاک راه گردم و گردم فدای عشق
ای توتیای دیده دل، خاک پای تو
وی خاک پاک رهگذرت، توتیای عشق
شستم ز غیر عشق تو، جانا سرای دل
بگذار یک دمی، قدمی در سرای عشق
بردیده ‏ام گذار قدم، از ره کرم
بگشای دیده دلم، ای دلگشای عشق
دل جایگاه عشق حسین‏ علیه السلام ‏است و تا ابد
می‏بالد از عطا و سنا و صفای عشق
قلبم چو مس ز دوده ایام، بد سیاه
شد زر ناب در اثر کیمیای عشق
ای سجده گاه جبهه جان، خاک کوی تو
وی کوی کربلای تو، ام القرای عشق
خواهم شفای جان که روم تا ریاض قدس
از خاک کربلای تو، دارالشفای عشق
دارالبلای دوزخیان می‏شود سلام
زان خاک اگر برند به دارالبلای عشق
هان «موسوی‏» ز خامه خود دست‏بازدار
با خامه کی توان بنگاری ثنای عشق
این شعر سوزناک که از خامه سرکشید
آتش زدی ز خامه خود در فضای عشق
از عشق، وصف عشق حسینی بجوی و بس
خاموش باش و دم مزن از هوی و های‏ عشق

آیت الله سید عبدالعلی آیت اللهی (موسوی لاری)

آخر نوشت :
با تشکر از تمامی علاقه مندان به سیدالشهدا ؛ وبلاگ نویسان سامانه وبلاگ مدارس که در جمع آوری مطالب این وبلاگ نقش داشتند.
التماس دعا


 3 نظر

پرچم کربلا در اربعین برافراشته شد

25 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://alzahra-shabestar.womenhc.com/?p=10607&more=1&c=1&tb=1&pb=1

نقش یاد و خاطره شهیدان و شهادت این است، شهادت بدون خاطره، بدون یاد، بدون جوشش خون شهید، اثر خودش را نمی بخشد و اربعین آن روزی است که برافراشته شدن پرچم پیام شهادت کربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست.

حالا چه در اربعین اول، خانواده امام حسین علیه السلام به کربلا آمده باشند و چه نیامده باشند. اما اربعین اول آن روزی است که برای اولین بار زائران شناخته شده حسین بن علی به کربلا آمدند ؛ جابربن عبدالله انصاری است و عطیه از اصحاب پیغمبر، از یاران امیر المومنین. آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتی نابینا بود - آن طور که در نوشته ها و اخبار هست - و دستش را عطیه گرفت و برد روی قبر حسین بن علی گذاشت و او قبر را لمس کرد و گریه کرد و با حسین بن علی علیه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره حسین بن علی را زنده کرد و سنت زیارت قبر شهداء را پایه گذاری کرد.

یک چنین روزمهمی است روز اربعین.

امام صادق فرمودند: هر کس یک بیت شعر درباره‏ى حادثه‏ى عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد. حرکت امام حسین(ع) براى اقامه‏ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‏الاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف و انهى عن‏المنکر …»( بحارالانوار،ج 44،ص 329)

در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مى ‏خوانیم: «و منح‏النّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‏الجهالة و حیرةالضّلاله».

آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کرده ‏اند، بیان مى ‏فرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم‏اللَّه ناکثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا على‏اللَّه ان یدخله مدخله» (بحارالانوار، ج 44، ص 382).

 2 نظر

گنبد اسلام(حدیث روز)

23 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://n-h-v.womenhc.com/?p=10524&more=1&c=1&tb=1&pb=1

پیامبر اكرم (ص) :

«پسرم حسین در سرزمینی به خاك سپرده می‏شود كه به آن كربلا گویند، زمین ممتازی كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنانكه خدا، یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد»

 1 نظر

20 صفر

22 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://zahraeiye-najafabad.womenhc.com/?p=10386&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1- اربعین سید الشهداء علیه السلام

در چنین روزی چهل روز از فاجعه ی مولمه ی شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب باوفایش می گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و برپایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.

امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: علامات مؤمن پنج چیز است: نماز 51 رکعتی (نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز)، و زیارت اربعین ، و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی به خاک گذاشتن و بلند بسم الله الرحمن الرحیم گفتن.[1]

2- زیارت جابر از کربلا

در این روز در سال 61 هـ جناب جابر بن عبدالله انصاری و همراهانش قریب به چهل روز بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از مدینه به کربلا وارد شدند. او به همراه عطیه بر حبیبش سید الشهداء را زیارت کرد.[2]

3- بازگشت اهل بیت علیهم السلام به کربلا

بنابر مشهور و صحیح در چنین روزی اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا بازگشتند.[3]

4- ملحق شدن رأس مطهر امام حسین علیه السلام به بدن مطهرشان

در این روز رأس شریف امام حسین علیه السلام توسط امام زین العابدین علیه السلام از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید.[4]

 

____________________________________

[1] وسایل الشیعه، ج14، ص478

[2] بحار الانوار، ج98، ص335

[3] همان ، ص334

[4] همان،ج44،ص199


 نظر دهید »

اربعین، چرا فقط امام حسین(ع)؟

22 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://fatemiyeh-damghan.womenhc.com/?p=10320&more=1&c=1&tb=1&pb=1

اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه ‏السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اكرم صلی ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟

برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه كنید:

1) فداكاری‏های امام حسین علیه‏السلام، دین را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداكاری‏ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامی‏داشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.

2) مصیبت حضرت امام حسین علیه‏السلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیه‏السلام، از همه مصیبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل دیگری هم در كار نبود، همین عامل كافی است كه نشان بدهد چرا برای امام حسین علیه‏السلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام‏صلی‏اللَّه‏علیه‏وآله عزاداری می‏كنیم و مراسم متعددی برپا می‏كنیم.

3) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسین علیه‏السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را كشتند و اسیران كربلا را به كوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش، به كربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.

4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیه‏السلام، قصد نابود كردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیه‏السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلی فراموش شود و حتی كسانی را كه برای زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏آمدند، شكنجه می‏كردند و می‏كشتند. در زمان متوكل عباسی، همه قبرهای كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام، منع كردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده می‏كردند كه یكی از این مناسبت‏ها، حادثه روز اربعین است.

5) یكی از نشانه‏های مؤمن، زیارت امام حسین علیه‏السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسكری علیه‏السلام روایت شده است كه علامت‏های مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یك ركعت نماز فریضه و نافله در شبانه‏روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست كردن، پیشانی بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏ و یكی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده‏اند.

شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ۵۴۵.

 نظر دهید »

زیارت اربعین

22 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://alzahra-shabestar.womenhc.com/?p=10333&more=1&c=1&tb=1&pb=1

به مناسبت نزدیک شدن اربعین حسینی زیارت اربعین که در مفاتیح الجنان هم آمده یکی از زیارت های زیبا و پرمحتوای امام حسین (ع) است که در روز اربعین و سایر اوقات خواندن آن مستحب است .

واقعا معانی آن به دل می نشیند :

ادامه »

 نظر دهید »

شرح کوتاهی بر زیارت اربعین امام حسین (ع)

22 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-shahreza.womenhc.com/?p=9244&more=1&c=1&tb=1&pb=1

سند زیارت اربعین

روز بیستم ماه صفر، روز اربعین  و به قول شیخین -  شیخ مفید و شیخ طوسی-  بازگشت اهل حرم امام حسین علیه السلام از شام به مدینه، و روز ورود اولین زائر آن حضرت جابربن عبدالله انصاری به کربلا، جهت زیارت امام حسین علیه السلام است . زیارت آن حضرت در این روز مستحب است. که به فرموده امام حسن عسکری علیه السلام از نشانه های مؤمن است.

قال العسکری علیه السلام:

“علامات المؤمنین خمس : صلاةُ الاحدی و الخمسین و زیارةُ الاربعین والتـَختم فی الیَمین و تـَعفیرُ الجـَبین و الجَهر ببسم الله الرحمن الرحیم.”

از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده که فرمودند:

علامات مؤمن پنج چیز است:

1- اقامه پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز.

2- زیارت اربعین.

3- انگشتر به دست راست کردن.

4- جبین را در سجده بر خاک گذاشتن.

5- در نماز بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.


شیخ طوسی در تهذیب و مصباح ، زیارت مخصوصه روز اربعین را از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده است.

بررسی زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام):

سلام های توصیفی

- السلامُ علی وَلیِّ الله و حبیبه؛ سلام بر ولی و حبیب - دوست - خدا.

- السلامُ عـَلی خلیلِ اللهِ وَ نجیبه؛ سلام و درود بر خلیل و گزیده خدا.

- السلامُ علی صَفیِّ اللهِ و ابن ِ صَفیّـه؛ درود بر برگزیده خدا و پسر انتخاب شده خدا.

- السلامُ علی الحُسین ِ المظلوم الشهید؛ درود بر حسین مظلوم شهید.

- السلامُ علی اسیرِ الکربات و قـَتیلِ العـَبرات؛ سلام بر کسی که اسیر و گرفتار بلایا و اندوه ها شد و کشته برای اشک ها.

در سلام های اولیه زیارت، امام صادق علیه السلام به نوعی اصالت خانوادگی امام حسین علیه السلام را بیان می نماید که ایشان فرزند رسول خدا که حبیب خداست، می باشد . برخی از انبیاء در درگاه الهی با نام خاصی توصیف و معروف شده اند. حضرت ابراهیم(علیه السلام) با عنوان خلیل الله ، حضرت موسی(علیه السلام) با عنوان کلیم الله ، حضرت عیسی(علیه السلام) با عنوان کلمة الله ، حضرت نوح(علیه السلام) با عنوان نبی الله ،حضرت آدم(علیه السلام) با عنوان صفوة الله و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) با عنوان حبیب الله مطرح هستند.

با توجه به این نکته که پیامبر اکرم (ص) دارای تمام امتیازات و شئون انبیای پیشین بوده و ائمه هدی بر اساس حدیث منزلت (قال رسول الله (ص) : َ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي  -  يعنى يا على تو از براى من نظير هارون هستى براى موسى، (با اين تفاوت كه) بعد از من پيغمبرى نخواهد آمد )تمام شئون پیامبر (ص) را جز مرتبه نبوت دارا می باشند ،در سلام های اول زیارت امام حسین را با این القاب مخاطب قرار می دهیم .

برای سلام معانی مختلف ذکر کرده اند، که به اختصار نام می بریم.

1- سلام، یکی از نام های خدای عزوجّل است و مراد آن است که خداوند حافظ تو باشد.

2- سلام به معنای تسلیم.

3- سلام به معنای سلامتی.

 

حال که معنای سلام مشخص شد که به معنای آسایش، امنیت و سلامتی است، به تفسیر سلام بر امام حسین علیه السلام می پردازیم. سلام بر امام به این صورت است که شخص زائر در حالی که حضور امام ایستاده یا از دور ایشان را در ذهن حاضر نموده و به حضرت سلام می نماید و در دل می گذراند که هیچ آزاری و آسیبی از ناحیه من به آن امام، نه در آن وقت و نه پس از آن نخواهد رسید؛ زیرا هدف تمامی آن بزرگواران جز هدایت و اصلاح مردم و اعلای کلمه توحید و شیوع طاعت خداوند در مردم نیست، لذا آنها از معصیت خدا و تخلف از اوامر و نواهی او، از اخلاق ناپسند مردم از قبیل خودبزرگ بینی، حرص، ریا، بخل، حّب قدرت، غیبت، آزار رساندن و … اذیت خواهند شد.

زائر باید حال خود را به گونه ای قرار دهد که مورد رضایت امام باشد، نه مایه اذیت آن حضرت. آن وقت است که در گفتن کلام سلام، صادق است. لذا باید دل را با آب توبه شستشو داده، و اشک پشیمانی از دیده فرو ریزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد.

زائر با عرض سلام، خود را به آن حضرت نزدیک نموده و با تکرار واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزدیکی به ایشان از پستی ها و رذایل و آلودگی ها پاک می نماید و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا می نماید، تا سلامتی کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد.

در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و یارانش چهره اجتماعی - سیاسی خود را نمایان ساخته و اعلان می دارد که نه تنها با بت درون مبارزه می کند، بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتیان، ظالمان، مستبدان و خائنین به مردم، مبارزه کرده و با شعار سلام، خود را در زمره یاران آن حضرت قرار می دهد.

 1 نظر

آرزوي گريه برحسين تا آخرين نفس (حدیث روز)

18 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9836&more=1&c=1&tb=1&pb=1


امام موسي كاظم (ع) فرمودند:

اگر گريه كنندگان بر آن مظلوم (امام حسين عليه السلام) مي دانستند چه اجرهايي به آنها داده مي شود ؛

هر آيينه آرزو مي كردند كه تا آخرین نفس عمر در گريه و ناله براي آن بزرگوار باشند.


(البكاء للحسين ، ص80)


 2 نظر

فضیلت و اعمال ماه صفر المظفر

18 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://kohgiloye.womenhc.com/?p=10146&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1ـ «سیّد بن طاووس» نقل کرده است: در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انّا فتحنا» (فتح) و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود و پس از سلام نماز، صد بار صلوات بفرست و صد بار آل ابى سفیان را لعنت کن و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه. (ان شاء اللّه به هدف اجابت مى رسد).(1)


2ـ در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته. در روایتى که «شیخ طوسى» از امام حسن عسکرى(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است: نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جاى آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.(2)
زیارت مخصوصى براى اربعین از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است .

1. اقبال، صفحه 587.
2. همان مدرک، صفحه 589 و مصباح المتهجّد، صفحه 787، (اهل سنّت یا بسم اللّه را در آغاز سوره ها در نماز ترک مى کنند یا آهسته مى گویند، با این که بسم اللّه قطعاً جزء سوره حمد، بلکه سایر سوره هاى قرآن است).

 2 نظر

كمترين ثواب زيارت كننده ي قبر حسين عليه السلام (حدیث روز)

13 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9837&more=1&c=1&tb=1&pb=1

عبدالله بن هلال مي گويد:

به حضرت امام صادق عليه السلام عرض كردم: «فدايت گردم ! كمترين ثوابي كه براي زيارت كننده قبر حسين عليه السلام منظور شده است ؛ چيست؟

حضرت فرمود:

عبدالله ، كمترين ثوابي كه براي او منظور شده است اين است كه خداوند از جان و مال او محافظت مي كند تا هنگامي كه او را به خانواده اش بازگرداند و چون روز قيامت فرارسد بيشتر از اين در محافظت خداوند خواهد بود.

( ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق ؛ ص 240)


 1 نظر

وقایع هفتم صفر

11 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://alzahra-goldasht.womenhc.com

1-شهادت امام مجتبي(ع)

در اين روز در سال 50ه امام مجتبي(ع)در سن47 سالگي در مدينه به شهادت رسيد.ولي اشهر بين علماي اماميه شهادت حضرت در28ماه صفر است.رسول خدا در مورد امام مجتبي فرموده اند:کسي که بر او بگريد کور نمي شودروزي که چشم ها نمي بيند،وکسي بر آن حضرت محزون باشد دلش محزون نمي شودروزي که دلها محزون است،..

-نسب شريف آن حضرت
از طرف مادر،جدشان خاتم الانبيا والمرسلين محمدبن عبدالله،جده شان جناب خديجه بنت خويلد ام المومنين است.

از طرف پدر جدشان سيد بطحا حضرت ابوطالب،جده شان جناب فقاطمه بنت اسد است.
پدر :مولي الموالي امير المومنين علي بن ابي طالب.مادر:سيده النسا فاطمه الزهرا

-عمر شريف آن حضرت

مشهور طبق روايات حضرت باقر و حضرت صادق عمر شريف آن حضرت 47سال وچند ماه بوده است.مناقب آل ابي طالب،ج44ص145

-شهادت آن حضرت
بعد از آتش بس بين حضرت و معاويه ،امام به مدينه باز گشتند و ده سال ذر آنجا بودند تا اينکه معاويه توسط جعده دختر اشعث کندي آن حضرت را مسموم کرد.مدت مسموميت حضرت چهل روز طول کشيد.هنگامي که ارتحال آن حضرت نزديک شد امام حسين را با ديگر فرزندان طلبيدندو ودايع امامت و کتب رسول خدا واميرالمومنين و سلاح آن حضرت را به امام حسين سپردند وبه آنچه اميرالمومنين به آن حضرت وصيت فرموده بودنداهل بيت وشيعيانش را وصيت فرمود که امام بعد از من برادرم امام حسين است،دستوراتش را اطاعت کنيد و از مخالفت با او بپرهيزيد.
سپس فرمود:شما را به خدا مي سپارم واو خليفه من بر شماست،چشمان مبارک خود را بست ودو دست وپا را دراز کرد و از دنيا رفت در حالي که مي فرمود:لا اله الاالله.


2-پرتوى از سيره و سيماى امام موسى کاظم(عليه السلام)


حضرت امام موسى بن جعفر(عليه السلام)، معروف به کاظم و باب الحوائج و عبد صالح در روز يکشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى «ابواء»، دهى در بين مکّه و مدينه، متولّد گرديد.
نام مادر آن حضرت، حميده است.

آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى، در زندان هارون الرّشيد عبّاسى در بغداد، در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گرديد و به شهادت رسيد.

مرقد شريفش در کاظمين، نزديک بغداد، زيارتگاه شيفتگان حضرتش مي باشد.
امام موسى بن جعفر همان راه و روش پدرش حضرت صادق(عليه السلام) را بر محور برنامه ريزى فکرى و آگاهى عقيدتى و مبارزه با عقايد انحرافى، ادامه داد.

آن حضرت با دلائل استوار، بىمايگىِ افکار اِلحادى را نشان مىداد و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه مي ساخت.

کم کم جنبش فکرى امام(عليه السلام)درخشندگى يافت و قدرت علمىاش دانشمندان را تحت الشعاع خود قرار داد.

اين کار بر حاکمان حکومت عبّاسى سخت و گران آمد و به همين دليل با شيفتگان مکتبش با شدّت و فشار و شکنجه برخورد کردند.

از اين رو،امام کاظم(عليه السلام) به يکى از شاگردان معروفش به نام هشام هشدار داد به خاطر خطرهاى موجود، از سخن گفتن خوددارى کند و هشام هم تا هنگام مرگ خليفه از بحث و گفتگو خوددارى کرد.

ابن حجر هيتمى گويد:«موسى کاظم وارث علوم و دانش هاى پدر و داراى فضل و کمال او بود وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده که در رفتار با مردمِ نادانِ زمان از خود نشان داد، لقب کاظم يافت، و در زمان او هيچ کس در معارف الهى و دانش و بخشش به دستگاه ظلم و ستم عبّاسى موضع سلبى و منفى را در پيش گرفت و دستور داد تا شيعيان در دعاوى و منازعات خود، به دستگاه دولتى روى نيارند و به آنان شکايت نبرند و سعى کنند با قرار دادن قاضى تحکيم در ميان خويش، منازعات را فيصله دهند.

امام(عليه السلام) درباره حاکمان غاصب زمانش فرمود: «هر کس بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر کس از آنان باشد وارد آتش گردد.» بدين وسيله آن حضرت، خشم و نارضايتى خود را از حکومت هارون پياپى ابراز مىفرمود و همکارى با آنان را در هر صورت حرام ميدانست و اعتماد و تکيه بر آنان را منع مىکرد و مي فرمود: «برآنان که ستمکاراند تکيه مکنيد که گرفتار دوزخ مي شويد.»امام کاظم(عليه السلام)، على بن يقطين، يکى از ياران نزديک خويش را از اين فرمان استثنا کرد و اجازت داد تا منصب وزارت را در روزگار هارون عهده دار گردد و پيش از او، منصب زمامدارى را در ايّام مهدى بپذيرد.

او نزد امام موسى(عليه السلام)رفت و از او اجازت خواست تا استعفا دهد و منصب خود را ترک کند، امّا امام او را از اين کار بازداشت و به او گفت: «چنين مکن، برادران تو به سبب تو عزّت دارند و به تو افتخار مىکنند، شايد به يارى خدا بتوانى شکست ها را درمان کنى و دست بينوايى را بگيرى يا به دست تو، مخالفان خدا درهم شکسته شوند.

اى على! کفّاره و تاوان شما، خوبى کردن به برادران است، يک مورد را براى من تضمين کن، سه مورد را برايت تضمين مي کنم، نزد من ضامن شو که هر يک از دوستان ما را ديدى نياز او را برآورى و او را گرامى دارى و من ضامن مىشوم که هرگز سقف زندانى بر تو سايه نيفکند و دم هيچ شمشير به تو نرسد و هرگز فقر به سراى تو پاى نگذارد.

اى على! هر کس مؤمنى را شاد سازد، اوّل خداى را و دوم پيامبر را و در مرحله سوم ما را شاد کرده است.»

-صفات برجسته امام کاظم(عليه السلام)


حضرت امام موسى کاظم(عليه السلام) عابدترين و زاهدترين، فقيه ترين، سخىترين و کريمترين مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مي گذشت نمازهاى نافله را به جا مي آورد و تا سپيده صبح به نماز خواندن ادامه مي داد و هنگامى که وقت نماز صبح فرا مىرسيد، بعد از نماز شروع به دعا مي کرد و از ترس خدا آن چنان گريه مىکرد که تمام محاسن شريفش به اشک آميخته مي شد و هر گاه قرآن مىخواند مردم پيرامونش جمع مي شدند و از صداى خوش او لذّت مي بردند.
آن حضرت، صابر، صالح، امين و کاظم لقب يافته بود و به عبد صالح شناخته مىشد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گرديد.
مردى از تبار عمر بن الخطاب در مدينه بود که او را مىآزرد و على(عليه السلام) را دشنام مىداد.
برخى از اطرافيان به حضرت گفتند: اجازه ده تا او را بکشيم، ولى حضرت به شدّت از اين کار نهى کرد و آنان را شديداً سرزنش فرمود.
روزى سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدينه، به کار زراعت مشغول است.
حضرت سوار بر الاغ خود وارد مزرعه وى شد.
آن مرد فرياد برآورد: زراعت ما را خراب مکن، ولى امام به حرکت خود در مزرعه ادامه داد وقتى به او رسيد، پياده شد و نزد وى نشست و با او به شوخى پرداخت، آن گاه به او فرمود: چقدر در زراعت خود از اين بابت زيان ديدى؟ گفت: صد دينار.
فرمود: حال انتظار دارى چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: من از غيب خبر ندارم.
امام به او فرمود: پرسيدم چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: انتظار دارم دويست دينار عايدم شود. امام به او سيصد دينار داد و فرمود: زراعت تو هم سر جايش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسيد و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را ديد که نشسته است. وقتى آن حضرت را ديد، گفت: خداوند مىداند که رسالتش را در کجا قرار دهد. يارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو که تا حال خلاف اين را مىگفتى. او نيز به دشنام آنها و به دعا براى امام موسى(عليه السلام) پرداخت. امام(عليه السلام) نيز به اطرافيان خود که قصد کشتن او را داشتند فرمود: آيا کارى که شما مىخواستيد بکنيد بهتر بود يا کارى که من با اين مبلغ کردم؟و بسيارى از اين گونه روايات، که به اخلاق والا و سخاوت و شکيبايى آن حضرت بر سختيها و چشمپوشى ايشان از مال دنيا اشارت مىکند، نشانگر کمال انسانى و نهايت عفو و گذشت آن حضرت است.

آن حضرت، چهار سال يا هفت سال يا ده سال يا به قولى چهارده سال در زندان به سر برده است.
حضرت امام موسى کاظم، سى و هفت فرزند پسر و دختر از خود به جاى گذارده که والاترينشان حضرت على بن موسى الرّضا(عليه السلام) مي باشد.

تقویم شیعه

 1 نظر

فضیلت گریه بر سید الشهدا در روایات

11 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9614&more=1&c=1&tb=1&pb=1

در تفسیر منسوب به امام حسن عسگری علیه السلام نقل شده است :

الا انّ الله یامر ملائکته المقربین ان یتلقوا دموعهم المصوبه بقتل الحسین الی الخزان فی الجنان ؛ فیمزجونها بماء الحیوان فتزید فی عذوبتها و طیبها الف ضعفها

خدا امر می فرماید فرشتگان مقربین خود را که اشک های مصیبت زدگان به قتل حسین علیه السلام ( یعنی آنهایی که در عزاداری و مصیبت آن حضرت می گریند) گرفته ؛ ببرند در نزد خزینه دارهای بهشت ، تا ممزوج کنند با آب حیات بهشتی تا گوارائی و خوشبوئی آن ؛ هزار برابر زیاد شود.

(بحار النوار؛ ج44؛ ص304)


 نظر دهید »

فضیلت زیارت امام حسین(ع) (حدیث روز)

10 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9224&more=1&c=1&tb=1&pb=1

قال الباقر ( علیه السلام):

«لو یعلم الناس ما فی زیاره الحسین (ع) من الفضل لماتوا شوقا و تقطّت انفسهم علیه حسرات»


امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:

« اگر مردم فضیلت زیارت امام حسین (ع) را می دانستند ، هر آینه از اشتیاق می مردند و از حسرت ؛ جان هایشان پاره پاره می شد»


 نظر دهید »

از خرابه تا ملکوت

10 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9565&more=1&c=1&tb=1&pb=1

 

عبدالجبار بن زین العابدین الشكوئى در  «مصباح الحرمین» مى نویسد:


طفل سه ساله امام حسین علیه السلام شبى از شبها پدر را در عالم رویا دید و از دیدارش شاد گردید و در ظل مرحمتش آرمید ولی فلك ستیزه جو، این لحظه استراحت را براى آن صغیره نتوانست ببیند. چون آن محترمه از خواب بیدار شد پدر خود را ندید. شروع به گریه كردن كرد. هر چه اهل بیت علیهم السلام او را تسلى دادند آرام نشد. سبب گریه از او پرسیدند، آن مظلومه در جواب گفت:



« أین أبى ایتونى بوالدى و قرّة عینى » ؛ كجاست پدر من ؟ بیاورید پدر مرا و نور چشم مرا.




پس آن مصیبت زدگان دانستند كه آن یتیم پدر را در خواب دیده است ، هر چند تسلى دادند آرام نشد. خود اهل بیت نیز منتظر بهانه براى گریه بودند، لذا گریه سكوت شب را شكست . همه با آن صغیره هماواز شده مشغول گریه و زارى و ناله شدند. پس موهاى خود را پریشان نموده و سیلى بر صورتها مى زدند و خاك خرابه را بر سر خود مى ریختند، و صداى گریه ایشان چنان بلند گردید كه به گوش یزید پلید كافر رسید. (1)

یزید سبب گریه اهل بیت علیهم السلام را پرسید و سر آن حضرت را به خرابه نزد آن صغیره فرستاد. وقتی اهل بیت دانستند كه سر امام حسین علیه السلام را آورده اند، تماما به استقبال آن سر شتافتند و سر امام حسین علیه السلام را از ایشان گرفته و اساس ماتم را از سر گرفتند، بویژه زینب كبرى علیهاالسلام كه پروانه وار به دور آن شمع محفل نبوت مى گردید. وقتی نظر آن دختر خردسال بر سر مبارك افتاد پرسید:  ما هذا الراس ؟ (این سر كیست) گفتند:  هذا رأس ابیك (این سر مبارك پدر توست). پس آن مظلومه، سر مبارك را از طشت برداشت و در برگرفت و شروع به گریستن نمود و گفت:

پس آن مصیبت زدگان دانستند كه آن یتیم پدر را در خواب دیده است ، هر چند تسلى دادند آرام نشد. خود اهل بیت نیز منتظر بهانه براى گریه بودند، لذا گریه سكوت شب را شكست . همه با آن صغیره هماواز شده مشغول گریه و زارى و ناله شدند. پس موهاى خود را پریشان نموده و سیلى بر صورتها مى زدند و خاك خرابه را بر سر خود مى ریختند، و صداى گریه ایشان چنان بلند گردید كه به گوش یزید پلید كافر رسید

یا ابتاه! من ذا الذی خضبک بدمائک؟ )ای پدر! چه کسی تو را به خونت آغشته نموده است)

یا ابتاه! من ذا الذی قطع وریدک؟ ) ای پدر! چه کسی رگ حلقوم تو را بریده است)

یا ابتاه! من ذا الذی ایتمنی علی صغر سنی؟ ) ای پدر! چه کسی مرا در کودکی یتیم نموده است)

یا ابتاه! من بقی بعدک نرجوه؟ ) ای پدر! پس از تو؛ به چه کسی امید داشته باشیم)

یا ابتاه! من للیتیمة حتی تکبر؟ ) ای پدر! چه کسی برای یتیم است تا او بزرگ شود)

یا ابتاه! من للنساء الحاسرات؟ ) ای پدر! چه کسی برای زنان حسرت‏کش باشد)

یا ابتاه! من للارامل المسبیات؟ ) ای پدر! چه کسی برای بیوه‏زنان اسیر سرپرست باشد)

یا ابتاه! من للعیون الباکیات؟ )  ای پدر! چه کسی برای چشمان گریان تسلی دهد)

یا ابتاه! من للغریبات الضایعات؟ ) ای پدر! چه کسی برای زنان غریب و وامانده یاور باشد)

یا ابتاه! من للشعور المنشورات؟ ) ای پدر! چه کسی برای موهای پریشان باشد)

یا ابتاه! من بعدک؟ واخیبتاه )  ! ای پدر! چه کسی پس از توست؟ وای از ناامیدی)

یا ابتاه! من بعدک؟ وا غربتاه) ! ای پدر! چه کسی پس از توست؟ وای از غریبی)

یا ابتاه! لیتنی کنت لک الفداء) . ای پدر! ای کاش من فدای تو می‏شدم)

یا ابتاه! لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیا) . ای پدر! ای کاش من قبل از این روز نابینا بودم)

یا ابتاه! لیتنی وسدت الثری، و لا اری شیبک مخضباً بالدماء) . ای پدر! ای کاش من می‏مردم و محاسن تو را آغشته به خون نمی‏دیدم ) (2)

مرحوم صدرالدین قزوینی در جلد دوم كتاب شریف «ثمرات الحیوة»، ‌به سند خود آورده است : حضرت رقیه سلام الله علیها لب خود را بر لب پدرش امام حسین علیه السلام نهاد و آن حضرت فرمود :

« الیّ،‌ الیّ، هلّمی، فأنا لك بالإنتظار » ( ای نور دیده!‌ بیا بیا به سوی من، كه من چشم به راه تو می‌باشم) ، ‌و در اینجا بود كه دیدند حضرت رقیه سلام الله علیها از دنیا رفت. (3)

پی نوشت:

1) منتخب التواریخ، باب پنجم، ص 299.

2) رمز المصیبة، جلد3، ص 327.

3) سخن گفتن سر امام حسین علیه السلام در 120 محل،‌ ص 59 .

 نظر دهید »

آن دم که من از ناقه افتادم و ...

10 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9566&more=1&c=1&tb=1&pb=1

کاروان از کوفه، راهی شام شد. مشکلات اسارت و دوری پدر، همچنان رقیه علیهاالسلام را می سوزاند. در بین راه که سختی بر دختر امام حسین علیه السلام فشار آورده بود. شروع به گریه و ناله کرد. و به یاد عزت و مقام زمان پدر، اشک ها ریخت. گویا نزدیک بود روحش ‍ پرواز کند و در آن بیابان به بابا بپیوندد.

یکی از دشمنان چون آن فریاد ضجه را شنید، به رقیه علیهاالسلام گفت: «اُسکُتی یا جاریة! فقد آذیتنی بِبُکائِک»؛ ای کنیز! ساکت باش، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم.

آن نازدانه بیشتر اشک ریخت. دیگر بار آن مرد گفت: «اُسکُتی یا بنتَ الخارجی»؛ ای دختر خارجی! ساکت باش.

حرفهای زجر دهنده آن مزدور، قلب دختر امام علیه السلام را شکست. رو به سر پدر نمود و گفت:

«یا ابتاه قَتَلوکَ ظُلماً و عُدواناَ و سَمُّوک بالخارجی»؛ ای پدر! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام خارجی را هم بر تو گذاردند.

پس از این جمله ها، آن مرد غضب کرد و با عصبانیت، رقیه علیهاالسلام را از روی شتر گرفت و از بالا بر روی زمین انداخت.

تاریکی شب بر همه محیط سایه افکنده بود. رقیه علیهاالسلام از ترس، شروع کرد به دویدن در آن تاریکی. سختی و خار و خاشاک زمین، پاهای کوچولوی او را مجروح نمود. و او با همه خستگی باز می دوید.

به نیمه شبی ز پی کاروان به دامن دشت                               کسی که پای برهنه دوید من بودم

همان زمان، قافله متوجه نیزه ای شد که سر امام حسین علیه السلام بر بالای آن بود. نیزه به زمین فرو رفته بود. دشمن هر چه سعی کرد که آن را در آورد، نتوانست.

زینب علیهاالسلام به هر سو می دوید. ناگهان چشمش به یک سیاهی افتاد. جلو رفت تا به آن رسید در آنجا یک زن را دید که سر کودکِ گمشده را به دامن گرفته است. رو به آن زن نمود و پرسید: شما کیستید؟! فرمود: «أنا أمُک فاطمة الزهراء، أظَنَنتِ إنّی أغفلُ عَن أیتامِ وَلَدی»؛ من مادر تو، فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم!

رئیس قافله نزد امام سجاد علیه السلام آمد و سبب این ماجرا و حکایت را پرسید.

امام علیه السلام فرمود: یکی از بچه ها گم شده است تا او پیدا نشود، نیزه حرکت نخواهد کرد!

حضرت زینب علیهاالسلام با شنیدن این سخن، خود را از بالای شتر به روی زمین انداخت و ناله کنان به عقب برگشت تا گمشده را پیدا کند.

زینب علیهاالسلام به هر سو می دوید. ناگهان چشمش به یک سیاهی افتاد. جلو رفت تا به آن رسید در آنجا یک زن را دید که سر کودکِ گمشده را به دامن گرفته است. رو به آن زن نمود و پرسید: شما کیستید؟!

فرمود:«أنا أمُک فاطمة الزهراء، أظَنَنتِ إنّی أغفلُ عَن أیتامِ وَلَدی»؛ من مادر تو، فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم! (1)

زینب علیهاالسلام، رقیه را گرفت و به کاروان رساند و قافله به راه افتاد. (2)

پی نوشت:

1) ناسخ التواریخ، ص 531.

2) داستان غم انگیز حضرت رقیه علیهاالسلام، ص 37 – 39.

 1 نظر

پنجم صفر(شهادت حضرت رقیه علیها السلام)

08 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://alzahra-goldasht.womenhc.com/?p=9530&more=1&c=1&tb=1&pb=1

شهادت حضرت رقیه

در روز پنجم ماه صفر سال61ه حضرت رقیه مظلومانه به شهادت رسید.نام شریفش «رقیه»، «فاطمه» و «زینب» است. پدرشان مولانا الشهید ابا عبدالله الحسین(ع) و مادرشان ام اسحاق است.

ولادت آن حضرت در مدینه بودودر سن سه سالگی یا بیشتر در محرم61هجری با پدر بزرگوارش به کربلا آمد .

قبل وبعد از روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجویی ابا عبدالله (ع) قرار گرفت تا آنجا که به خواهرش حضرت زینب در مورد او سفارش فرمود . بعد از شهادت امام حسین(ع) واهل بیت واصحاب ،همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد و در مسیر چهل منزل راه شام رنج های فراوانی دید.

درشام بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست، و بدن شریف آن حضرت را شبانه دفن کردند.

منبع:تقویم شیعه

 1 نظر

این حدیث را باید با طلا نوشت( حدیث روز)

08 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9223&more=1&c=1&tb=1&pb=1

قال الصادق (علیه السلام):

نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عباده و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله ؛ثم قال ابو عبدالله علیه السلام : یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.

« نفس کسی که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود ، تسبیح است و اندوهش برای ما ، عبادت است و پوشاندن راز ما ، جهاد در راه خداست » سپس امام صادق (ع) افزودند :«این حدیث را باید با طلا نوشت»


(امالی شیخ مفید ؛ ص338)


 1 نظر

شهادت مظلومانه ی مظلومه ی دشت بلا

07 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://m-naseri.womenhc.com/?p=9423&more=1&c=1&tb=1&pb=1

شهادت مظلومانه ی  مظلومه ی دشت بلا ،

مقتوله ی جور و جفا ،  شهزاده ی خیرالنساء

حضرت رقیه سلام الله علیها

را تسلیت عرض می نماییم .



حضرت رقيه عليه السلام، هر روز سراغ پدر را می گرفت اشک می ريخت و با گريه می پرسيد :پدرم کجاست؟ پناه من کجاست؟ به هر نحوی بود ،زنها آرامش می کردند و می گفتند: پدرت به سفر رفته است. تا آنکه او را از کربلا به کوفه و از کوفه به شام بردند. در بين راه از رنج شتر سواری بسيار آه و زاری می کرد و گاهی به خواهرش سکينه خاتون عليه السلام می فرمود: «يا اخت قد ذابت من السير مهجتی» ای خواهر، اين شتر آن قدر مرا تکان داد ، که دلم آب شد. آخر از اين ساربان سنگدل درخواست کن ،ساعتی شترها را نگه دارد و يا آهسته برود. از پای در آمديم ای خواهر! از ساربان بپرس، کی به منزل میرسیم.


هنگامی که به شام رسيدند ،سنگشان زدند، کتک خوردند، مجلس يزيد پليد را ديدند، زخم زبان شنيدند و در ويرانه منزل کردند .دل نازک آن مظلومه ی صغيره در خرابه به درد آمد. نه فرشی، نه چراغی، نه آبی، نه غذائی، .روز در مقابل آفتاب و شب در مقابل سرما، آنی آسوده نبودند .در يکی از شب ها، رقيق شور ديدن پدر ،به سرش زد. در کنج خرابه ، زانوی غم بغل گرفت و سر بی کسی به زانو نهاد و از هجران پدر و غربت خود ،اشک می ريخت و با خيال پدر، درد دل می کرد.                  

سر روی خاک گذاشت و آنقدر گريه کرد، که زمين از اشکش گل شد، تا  آنکه خسته شده و خوابش برد .در عالم خواب ديد، سر پدر ميان طشت طلا در پيش روی يزيد لعنت الله عليه است و آن حرامزاده با چوب دستی بر لب و دندان پدر میزند و می بيند سر پدر را که در زير چوب به درگاه خدا استغاثه می کند. آن صغيره ی مظلومه از ديدن آن صحنه ی دلخراش با وحشت از خواب پريد و چنان صيحه کشيد که خرابه نشينان پریشان شدند .با گريه و زجه فریاد زد:واويلا، واابتا واقرة عيناه  عمه و خواهر به گرد وی حلقه زدند و سبب ضجه و اضطراب وی را پرسيدند. آن صغيره فرمود: پدرم را می خواهم، پدرم ر ا بياوريد، عمه! بابايم را می خواهم ،ديگر تاب و توان ندارم. می خواهم در آغوش پدرم بروم. عمه! الان در خواب ديدم ،که سربريده پدرم در حضور يزيد لعنت الله عليه است و او چوب بر لب های وی می زند و آن سر با خدا درد دل می کند. عمه! من ديگر بابايم را می خواهم. مخدرات هر چه خواستند او را ساکت کنند، ممکن نشد. بلکه، دم به دم ناله اش بيشتر و گريه اش زيادتر می شد. چون زنان نتوانستند وی را ساکت کنند، امام سجاد عليه السلام پيش آمد و خواهر کوچک و غمديده ی خود را به سينه ی خود چسباند و تسلی می داد که نور ديده صبر کن، آرام بگير ،ازگريه، دل ما را نسوزان. آن مظلومه آرام نمی گرفت و يکسر گريه و زاری می کرد و می فرمود: کو پدر عزيزم، کو آن کس که مرا در آغوش می گرفت.

آنقدر روی دامن امام سجاد عليه السلام گريه کرد «حتی اغشی عليها وانقطع نفسها » تا آنکه غش کرد و نفسش قطع شد.، امام سجاد عليه السلام به گريه افتاد. اهل بیت عليه السلام که نيز منتظر بهانه ای برای گريه بودند .همه با آن صغيره هم آواز شدند و شروع کردند به گريه و زاری، گريبان دريدند و سيلی بر صورت های خود زدند و خاک بر سر ريختند. ديگر کسی دست کسی را نمی گرفت که لطمه به خود نزند ، ديگر کسی، را دلداری نمی داد. کوچک، بزرگ مرد و زن غرق در شيون و زاری بودند .ديگر بغض ها ترکيده بود ،نوحه و ناله های اين دختر سه ساله صبر و قرار از همه برده بود. از امام سجاد عليه السلام گرفته تا تمام مخدرات،ضجه می زدند و شيون می کردند .

آه از سقيفه ،آه از سقيفه که هر چه آل الله می کشند، از آنجه می کشند. آه از آن روزی که حق جانشين بر حق پيامبر غصب شده، و تخم ظلم به اهل بیت پيامبر صلی الله عليه و آله در آن روز کاشته شد. يه عده بی دين دنيا پرست، زمامدار جامعه ی اسلام شدند و خنجری را دست به دست هم دادند، تا حسین بن علی عليه السلام را کشتند و آن خنجر به هر کسی رسيد، امامی را کشت ….

آنقدر صدای شيون و زاری اهل بيت رسول صل الله عليه و آله و ذراری  فاطمه بتول عليها السلام بالا گرفت، که سکوت شب شکسته شد ،و صدا به گوش يزيد لعنت الله رسيد. طاهر بن عبدالله دمشقی می گويد : سر يزيد لعنت الله عليه روی زانوی من بود و برای او سخن می گفتم در حالی که سر پسر فاطمه عليه السلام ميان طشت بود. همينکه صدای شيون از خرابه بلند شد ديدم سرپوش از روی طشت کنار رفت، سر مبارک تا به نزديک بام قصر بلند شد و با صدای بلند فرمود:« اختی سکّتی ابنتی »خواهرم زينب، دخترم را ساکت کن.طاهر می گويد: سپس ديدم آن سر برگشت و رو به يزيد لعنت الله عليه کرد و فرمود : ای يزيد! من با تو چه کرده بودم ،که مرا کشتی و عيالم را خرابه نشين کردی .يزيد، از اين صدا از جا پريد.: و پرسيد طاهر چه خبر است. گفتم نمی دانم، در خرابه چه اتفاقی افتاده است، که اسيران در جوش و خروشند و ديدم سر مبارک حسين عليه السلام را که از طشت بلند شد و چنين و چنان گفت : يزيد لعنت الله عليه غلامی به جهت آوردن خبر به خرابه فرستاد . غلام آمد و گفت: دختری صغيره از امام، جمال پدر را در خواب ديده است و آرام و قرار ندارد. و از بسياری گريه غش کرده است . يزيد ملعون گفت : بياييد، سر پدرش را برايش ببريد . پس آن سر مطهر را در ميان طشتی نهادند و به خرابه بردند.               

سپس، در حالتی که پوشش بر روی سر مطهر بود آنرا در برابر فرزندش نهادند. حضرت رقيه عليه السلام، گريان و نالان پدر پدر می کند که يکباره طبق را پيش رويش نهادند. صدازد عمه  من که غذا نخواستم. من پدرم را می خواهم . مأموران يزيد لعنت الله عليه گفتند: مقصود تو زير سرپوش است. حضرت رقيه عليها السلام جلو آمد و سرپوش را برداشت. متهيرانه پرسيد: اين سربريده از آن کيست؟ مأموران جواب دادند :اين سر بابايت حسين است.سر مطهر را در آغوش کشيد و شروع به بوسيدن صورت پدر کرد. آن دخترک حسين عليه السلام ،برسر و سينه می زد و چون لب و دندان خونی پدر را بديد،آنقدر با دست های کوچک خود بر دهان کوبيد، که پر از خون شد. به سر پدر فرمود:بابا جان! چه کسی تو را به خون خضاب کرد؟ بابا جان! رگ های گلويت را که بريد؟                                                                                              

پدر جان ! کدام ظالم مرا در کودکی يتيم کرد؟                                                                                                     

پدر! اين زنان داغديده به چه کسی پناه ببرند و اين زنان بيوه را که سرپرستی کند؟                                      

داغديده های گريان را چه کسی تسلا دهد؟ رنج بردگان دور افتاده از وطن را چه کسی دلجويی کند؟    

بابا جان! کاش من فدای تو می شدم. پدر جان! کاش چشمانم کور بودو اين حال وروزت را نمی ديدم.   

پدر جان! ای کاش به زير گل فرو می رفتم و محاسن تو را غرق به خون نمی ديدم.                                    

آن صغيره ی معصوم مدام شیون می کرد و اشک می ريخت ، تا آنکه نفسش به شماره افتاد و گريه راه نفس او را گرفت. گاهی طرف راست سر پدر را می بوسيد و بر سر و صورت می زد و گاهی طرف چپ او را می بوسيد و برسر و صورت می زد و دم به دم ريش و پرخون پدر را پاک می کرد.                                                                         

هر چه خون را از محاسن شريف و گلوی آن حضرت پاک می کرد، همانند اول از خون رنگين می شد . زن ها اطراف حضرت رقيه عليه السلام را گرفته بودند. همه برای گريه کردن پی بهانه می گشتند برای گريه کردن و چه بهانه ای بهتر از حضرت رقيه عليه السلام همينکه آن مظلومه فرمود: بابا جان! اين زن های جوان مرده بعد از توچه کنند، شيون از همه بلند می شد. سپس لب بر لب پدر نهاد ومدت زيادی از سخن گفتن ايستاد و گريست.  صدايی از آن سرمطهر به گوش حضرت رقيه عليه السلام رسيد، که نور ديده بيا، به سوی ما بيا، که منتظر توايم. همينکه اين صدااز سربابا به گوشش رسيد، رقيه عليه السلام بی هوش برزمين افتاد. خرابه نشينان يکباره ديدند حضرت رقيه عليه السلام ساکت شده است. سربه يک طرف افتاد و رقيه عليه السلام به طرف ديگر به زمين افتاد . پيش رفتند و او را حرکت دادند ديدند جان به جان آفرین درراه کردگارزمين و زمان تسليم کرده است. صدای ضجه و شيون از اهل بيت رسالت بلند شد و عزای اسراء تجديد شد، تا جايی که تمام همسايگان خبردار شدند و به خرابه ريختند.

 نظر دهید »

الشام الشام الشام (حدیث روز)

07 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://marziye-t.womenhc.com/?p=9424&more=1&c=1&tb=1&pb=1

روایت شده از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:

سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود ؟ حضرت در پاسخ فرمودند: الشام الشام الشام

به روایت دیگر امام زین العابدین علیه السلام به نعمان بن مندر مدائنی فرمود:ای نعمان ندیدم مصیبتی را که شدیدتر باشد از آن زمانی که مارا وارد شام کردند زیرا در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از اول اسیری ، این چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود .

1) در شام ماموران در حالی که شمشیرهای خود را برهنه و نیزه ها را استوار کرده بودند بر ما حمله می کردند و کعب نیزه بر ما می زندند و ما را در میان جمعیت اهل شام نگه می داشتند ، در حالی که ساز و طبل می زدند و شادی می کردند.

2)  سرهای شهدا را میان زنهای ما قرار دادند و سر عمویم عباس علیه السلام را در مقابل عمه هایم زینب و ام کلثوم علیهما السلام نگهداشتند و سر برادرم ، علی اکبر علیه السلام و سر پسر عمویم قاسم علیه السلام را در کجاوه ی خواهرانم سکینه و فاطمه علیهما السلام می آوردند و با سرها بازی می کردند  و چه بسیار سرها به زمین می افتاد و در میان دستها و پاهای ستوران قرار  میگرفت

3) از بالای بام ها آتش و آب بر سر ما می ریختند . وقتی آتش به عمامه ام افتاد چون دستهایم را به گردنم بسته بودند ، نتوانستم آن را خاموش کنم ، پس عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.

4 ) از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب ما را با ساز و آواز در برابر چشم مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند : ای مردم !  بکشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند.

5) ما را از شتران پیاده کردند وبه یک ریسمان بستند. پس ما را از در خانه ی یهودی و نصاری عبور دادند و به آنها گفتند: اینها کسانی هستند که پدرانشان پدران شما را کشتند و خانه های آنها را ویران کردند. امروز شما تلافی کنید. ای نعمان تمام یهودیان و نصاریان هر چقدر خواستند از خاک و سنگ و چوب بسوی ما افکندند.

6) ما را به بازار برده فروش ها بردند و خواستند ما را به جای غلامان و کنیزان بفروشند ، ولی خداوند این موضوع را برای آنها میسر نساخت.

7) ما را در مکانی منزل دادند ، که سقف نداشت روزها از گرما و شبها از سرما و گرسنگی و ترس از کشته شدن در عذاب بودیم!



رمز المصیبه به نقل از تذکره الشهدا ص 411

 2 نظر

روز دوم ماه صفر(شهادت زید ابن علی ابن الحسین)

06 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://ghoba-tehran.womenhc.com/?p=9405&more=1&c=1&tb=1&pb=1

زید از فرزندان والامقام امام سجاد علیه السلام بود. کنیه اش ابوالحسین و مادرش ام ولد بود.
بعد از امام محمد باقر علیه السلام از دیگر برادران خود والا مقام تر بود و به پرهیزکاری و شجاعت شهرت داشت.

زید علیه حکومت بنی امیّه
قیام مسلحانه کرد، و برای امر به معروف و نهی از منکر و به انتقام خون امام حسین علیه السلام به پا خاست.
او در 42 سالگی به شهادت رسید.
او را حلیف القرآن می‌گفتند، یعنی کسی که پیوسته مشغول تلاوت قرآن است.
پس از حضرت زین العابدین علیه السلام، بسیاری از شیعیان به امامت او معتقد شدند، زیرا او علیه حکومت اموی قیام و مردم را دعوت به پیروی از کسی کرده بود که مورد رضایت آل محمّد صلی الله علیه و آله باشد، و بسیاری از مردم گمان می کردند آن شخص، خود اوست، در حالی که منظور او برادرش، امام محمد باقر علیه السلام بود.

جایگاه زید بن علی نزد امامان
شیعه بسیار والا بود و شهادتش موجب غصه‌ی امام صادق علیه السلام شد.
پیرامون شخصیت این امامزاده جلیل القدر، مطالب زیادی در روایات اسلامی وارد شده:
روایاتی درباره تولد و نامگذاری‌اش، مادر بزرگوارش، محبت فراوان امام سجاد علیه السلام به او، علم، و تقوا و کمالات روحی و فضائل اخلاقی‌اش، و نیز پیرامون گفتگوهایش با بعضی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام. غیر از اینها روایاتی نیز درباره ی شجاعتش و قیامش بر ضد حکومت اموی در شهر کوفه، شهادت مظلومانه و به دار آویخته شدنش در این شهر در تاریخ ثبت شده است.

زید به امامت ائمه هدی علیهم السلام
اذعان داشت و اگر در قیامش پیروز می شد، حکومت را به امام صادق علیه السلام تحویل می‌داد. او از مقام بسیار بلندی نزد خداوند در روز قیامت برخوردار است، با این حال اگر در حین قیام، نظر امام زمان خود، حضرت صادق علیه السلام، را مطلقا مراعات می کرد، به مقام بلندتری دست می‌یافت.

منابع:

  • بحارالانوار، ج 46،ص 168 الی 209 ،حدیث 12 الی 87

 نظر دهید »

اول صفر ؛ ورود اسراي كربلا به سرزمين شام

06 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://ghoba-tehran.womenhc.com/?p=9340&more=1&c=1&tb=1&pb=1

پس از آن كه امام حسين(ع) و ياران باوفاي آن حضرت در صحراي كربلا به دست لشكريان سفاك عمر بن سعد به شهادت رسيدند، خانواده آنان به اسارت درآمده و در روز يازدهم محرم آنان را از كربلا به كوفه و سپس شام منتقل كردند.

عبيدالله‏ بن ‏زياد كه استاندار كوفه و بصره و عامل يزيد بن ‏معاويه در عراق و فتنه‏ گر اصلى واقعه كربلا و از دشمنان سرسخت اهل‏بيت(ع) بود، دستور داد اسيران را با همان حالت اسارت و در پوشش نامناسب وارد مجلس كنند تا به خيال خود خدشه اي به جايگاه والاي اهل بيت وارد كند .

پس از چند روز اقامت اسيران در كوفه آنان را روانه شام كردند تا در مجلس يزيد بن ‏معاويه حاضر كنند.

كاروان اسرا هنگام حركت به سوى شام از شهرها و روستاهاي بسياري عبور كردند و در بسيارى از اين مناطق مردم به محض باخبر شدن از شهادت امام حسين(ع) و اسارت خانواده آن حضرت سوگوارى و قاتلان آن حضرت را لعنت مي كردند.

اول ماه صفر سال 61 هجرى قمرى، اسيران و سرهاى شهيدان واقعه كربلا وارد دمشق، مقر حكومت يزيد بن ‏معاويه شدند.

مدتى كه اسيران در شام اقامت داشتند رويدادهاى گوناگونى براى آنان به وقوع پيوست كه از همه مهمتر درگذشت دختر خردسال امام حسين(ع) در خرابه شام، مناظره حضرت زينب(س) و ديگر افراد خانواده سيدالشهدا با يزيد و خطبه به يادماندنى امام سجاد(ع) در حضور يزيد، درباريان و اهالى دمشق در مسجد اموى بود.

اين افشاگريها و مبارزه‏هاى پنهان و آشكار اهل‏بيت در حالت اسيرى، يزيد را نزد مسلمانان بى‏ مقدار و بى‏ اعتبار كرد و پس از مدتى، وضعيت شام را بر ضد يزيد و به هوادارى از امام حسين(ع) تغيير داد.

يزيد ناچار شد به جرم و جنايت خود و سپاهيان و عاملان جنايت پيشه اعتراف كرده، از امام زين‏ العابدين(ع) عذرخواهى و پس از مدتى آنان را آزاد و با احترام و عزت به مدينه منوره عودت دهد.

منابع: الارشاد (شيخ مفيد)، منتهى‏ الآمال (شيخ عباس قمي)، زندگانى چهارده معصوم (ع) ترجمه اعلام‏الورى و لهوف ‏سيد بن‏ طاووس


 نظر دهید »

حوادث تاریخی ماه صفر

06 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://s-bakhtiyari.womenhc.com/?p=9372&more=1&c=1&tb=1&pb=1#item_9372

حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

اول صفر : وارد كردن سر مطهر امام حسين عليه السلام به شام ، ورود اهل بيت عليهم السلام به شام ، شهادت زيد بن علي بن الحسين عليهم السلام (به روايتي)، آغاز جنگ صفين (بنا بر روايتي)

دوم صفر : مجلس يزيد لعنت‌الله عليه بنا بر نقلي، شهادت زيد بن علي بن الحسين عليهم السلام ( به روايت ديگر)

سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر عليه السلام ۵۷ هجري قمري به روايتي.

چهارم صفر : وفات آيت‌الله محمد علي شاه آبادي (۱۳۶۹ هجري)

پنجم صفر : شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها و لعنة‌الله علي قاتليها، ۶۱ هجري.

ششم صفر : صدور توقيع امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء به حسين بن روح.

هفتم صفر : ولادت امام موسي كاظم عليه السلام ۱۲۸ هجري، شهادت امام حسن مجتبي عليه السلام بنابر نقل بحار، وفات آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي ۱۴۱۱ قمري.

هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسي (سلمان محمّدي ) رضي‌الله عنه ۳۵ هجري قمري

نهم صفر : شهادت عمار ياسر رضي‌الله عنه در جنگ صفين ۳۷ هجري، شروع جنگ نهروان ۳۸ هجري قمري.

دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسي عليهماالسلام.

سيزدهم صفر : اختيار حكمين در صفين و حيله عمروعاص.

چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبكر به دست عمروعاص (بنابر روايتي)

شانزدهم صفر : شهادت آيت‌الله سيد حسن اصفهاني فرزند آيت‌الله سيد ابوالحسن اصفهاني ۱۳۴۹ قمري.

هجدهم صفر : شهادت اويس قرني در جنگ صفين ۳۷ هجري قمري.

بيستم صفر : اربعين حسيني.

بيست و دوم صفر : صدور توقيع شريف امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء براي مرحوم شيخ مفيد اعلي الله مقامه ۴۲۰ قمري.

بيست و سوم صفر : پي كردن ناقه حضرت صالح نبي عليه السلام توسط قومش - گرفتار شدن حضرت يونس عليه السلام در شكم ماهي.

بيست و چهارم صفر : شدّت يافتن بيماري حضرت رسول اعظم صلي الله عليه و آله و سلّم.

بيست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبيدن پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلّم براي نوشتن وصيّت نامه و منع عمر (لعنة الله علیه) از اين كار.

بيست و ششم صفر : دستور پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلم به لشكر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با روميان( بنابر نقل واقدي ۱۱ هجري) ، سالروز انقراض حكومت امويان.

بيست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال ۱۱ هجري قمري - شهادت مظلومانه سبط اكبر امام مجتبي عليه السلام ۵۰ قمري.

(سي ام / بیست و نهم ) صفر : شهادت امام رضا عليه السلام ۲۰۳ هجري قمري

 نظر دهید »

علت نامگذاری ماه صفر

06 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://shahed-tehran.womenhc.com/?p=9388&more=1&c=1&tb=1&pb=1

ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز می‌نامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است.

در نامگذاری این ماه دو جهت ذکر شده است، یکی اینکه از “صُفْرَة(زردی)” گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.

دلیل دیگر اینکه از “صِفْر(خالی)” گرفته شده، زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، روانه جنگ می‌شدند و شهرها خالی می‌شد.

این ماه، معروف به نحوست است. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره ماه صفر چنین نقل شده است: هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او می‌دهم .

شاید سبب آن، واقع شدن وفات رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است در آن، هم چنان که نحوست دوشنبه به این سبب است. و یا به جهت آن است که این ماه، بعد از سه ماه حرام (ذی قعده، ذی حجّه و محرم الحرام) واقع شده که در آن سه ماه، حرب و قتال نبوده و در این ماه، شروع به قتال می‌نمودند

چگونگی رفع نحوست این ماه :

برای رفع نحوست، هیچ چیز بهتر از تصدقات و ادعیه و استعاذات وارده نیست. و اگر کسی خواهد محفوظ بماند از بلاهای نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند این دعایی را که «محدث فیض» روح الله روحه، در «خلاصة الاذکار» ذکر فرمود: یا شدید القوی، و یا شدید المحال، یا عزیز، یا عزیز، ذلّت بعظمتک جمیع خلقک، فاکفنی شَرّ خلقک، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، یا لا اِله الّا اءنت، سبحانک إ نّی کنتُ مِن الظّالمین، فاستجبناله و نجّیناهُ من الغمّ، و کذلک ننجیِ المؤ منین، و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین

یکی از ختم‌هایی که بسیار مورد توجه واقع شده و برآن تأکید شده وامروز می‌توانید آن را شروع کنید ختم واقعه می‌باشد.

روز اول یک سوره واقعه ** روز دوم دو سوره واقعه **روز سوم سه سوره واقعه تا روز چهاردهم به همین ترتیب به شماره روزها سوره واقعه خوانده می‌شود یعنی روز چهادهم 14 سوره واقعه خوانده می‌شود این سوره‌ها را می‌توان در طول روز وبه مرور زمان خواند .

ماه صفر در نزد شیعیان

شیعیان إثنی عشری و محبان اهل بیت علیهم السّلام، ماه صفر را از ایام سوگواری سال می‌دانند. زیرا در ابتدای این ماه خانواده امام حسین علیه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیری وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحی و روانی و مورد تحقیر و توهین قرار دادند، به طوری که یکی از فرزندان خردسال امام حسین علیه السّلام، به نام رقیه (س)، بر اثر این سختی‌های طاقت فرسا، در دمشق به لقاءاللّه پیوست. هم چنین، بیستم این ماه، اربعین شهادت امام حسین علیه السّلام و یارانش در کربلا است.

بنا به روایت علمای شیعه و برخی از علمای اهل سنت، در 28 صفر، رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و شهادت سبط پیامبر، حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام و در آخر این ماه، شهادت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام واقع شده است. بدین جهت، شیعیان این ماه را همانند ماه محرم، به سوگواری می‌پردازند. در بسیاری از مراسم‌ها و محافل مذهبی، دو ماه محرم و صفر را پشت سر هم گرامی می‌دارند و در آن‌ها به عزاداری مشغول می‌باشند.

 نظر دهید »

پاره ای از بهشت (حدیث روز)

06 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://masomiye-qom.womenhc.com/?p=9322&more=1&c=1&tb=1&pb=1

قال رسول اللّه (ص ):

يا جابر زُر قبر الحسين عليه السلام بكربلا فانّ كربلا قطعة من الجنّة .


رسول خدا (ص ) فرمود:

اى جابر زيارت كن قبر حسين عليه السلام را در كربلا، پس هر آينه كربلا پاره اى از بهشت است .


خدا هم طول عمر به جابر داد و موفّق گرديد قبر حسين را زيارت نمايد. يقينا حديث مشهور زيارت جابر در روز اربعين را حسين عليه السلام شنيده ايد.
اگر چشم بصيرتى باشد سزاوار است خاك كربلا را توتياى چشم كنيم . خاكى كه رسول خدا (ص ) به آن متبرّك مى شدند.

(پرتوى از عظمت حسين عليه السلام ص 84.)

 نظر دهید »

ماه صفر

05 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://z-abbasnejad.womenhc.com/?p=8970&more=1&c=1&tb=1&pb=1

بااعمال ماه صفرآشناشوید

ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز می‌نامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است. دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست می‌کشیدند، با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی می‌آوردند و خانه‌ها خالی می‌ماند؛ از این رو به آن صفر گفته‌اند.

اعمال ماه صفر

بدان که این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانکه محدث فیض و غیره فرموده یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ و سید دعایی برای هلال این ماه روایت کرده .

روز اول :
روز اول سنه سی و هفتم شروع به جنگ صفین شد. و در این روز سنه شصت و یکم به قولی سر مبارک حضرت سید الشهداء علیه السلام را وارد دمشق کردند و بنی امیه آن روز را عید قرار دادند و آن روزی است که تازه می‏شود در آن احزان (کانت مآتم بالعراق تعدها أمویة بالشام من أعیادها) و در این روز و به قولی روز سوم سنه صد و بیست و یک زید بن علی بن الحسین شهید شده

روز سوم:
سید بن طاوس از کتب أصحابنا الإمامیة نقل کرده که مستحب است در این روز دو رکعت نماز در رکعت اول حمد و إنا فتحنا و در دوم حمد و توحید بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگوید اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِی سُفْیَانَ و صد مرتبه استغفار کند پس حاجت خود را بخواهد

 نظر دهید »

حدیث روز

05 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://k-hoseini.womenhc.com/?p=9170&more=1&c=1&tb=1&pb=1

امام صادق (ع) می فرمایند:

اگر بیماری از اهل ایمان حق و حرمت و ولایت حضرت امام حسین(ع) را بشناسد و به اندازه سر سوزنی از خاک پاکش استشقا نماید. دوا و شفایش خواهد بود .

 نظر دهید »

جستجو

آرشیوها

  • دی 1390 (35)
  • آذر 1390 (124)
  • بیشتر...

آخرین نظرات

  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پرچم کربلا در اربعین برافراشته شد
  • ابراهیم در از پانزدهم رجب سال 60 هجری تا دوم محرم سال 61 هجری قمری
  • نرجس خاتون(س) شاهین شهر  
    • مدرسه علمیه نرجس خاتون شاهین شهر
    در تاریخ عاشورا به شعر
  • saieed mohamadi در روز چهاردهم محرم الحرام
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در آرزوي گريه برحسين تا آخرين نفس (حدیث روز)
  • فاطمه در ورود اسيران به شام- 29 محرم
  • جبرئیل قاسم زاده در از پانزدهم رجب سال 60 هجری تا دوم محرم سال 61 هجری قمری
  • محمد رضا حمیدی در وقایع روز هفتم محرم
  • طاها در الشام الشام الشام (حدیث روز)
  • حامد در فرازي از زيارت ناحيه مقدسه(حدیث روز)
  • کوثر نور در فضیلت و اعمال ماه صفر المظفر
  • حسین در كمترين ثواب زيارت كننده ي قبر حسين عليه السلام (حدیث روز)
  • مهدی در ورود اسيران به شام- 29 محرم
  • سید محسن در روشن کردن شمع در شام غریبان نماد چیست؟
  • پریسا در روشن کردن شمع در شام غریبان نماد چیست؟
  • yahafiz در شرح کوتاهی بر زیارت اربعین امام حسین (ع)
  • خضری  
    • حضرت زینب سریش آباد
    در سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه
  • جان نثاری  
    • مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی حضرت فاطمه(س) تهران
    در تاریخ عاشورا به شعر
  • حسین در روز ششم محرم با نام حضرت قاسم علیه السلام
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در گنبد اسلام(حدیث روز)

پیوندها

  • تاریخ نگار محرم
  • شور و شعور حسینی
  • جشن وبلاگی فجر
  • جانم فدای امام علی النقی علیه السلام
  • نامه ای به روح الله
  • ده ختم قرآن به نیت «رفع مهجوریت قرآن»
  • ختم هفتاد و دو زیارت عاشورا
  • ریحانه
  • بزم فرات
  • ختم سي هزار زيارت عاشورا
  • تجربه های رمضان
  • یار مهربان
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
خرید کارت شارژ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس