وقایع هفتم صفر
پیوند: http://alzahra-goldasht.womenhc.com
1-شهادت امام مجتبي(ع)
در اين روز در سال 50ه امام مجتبي(ع)در سن47 سالگي در مدينه به شهادت رسيد.ولي اشهر بين علماي اماميه شهادت حضرت در28ماه صفر است.رسول خدا در مورد امام مجتبي فرموده اند:کسي که بر او بگريد کور نمي شودروزي که چشم ها نمي بيند،وکسي بر آن حضرت محزون باشد دلش محزون نمي شودروزي که دلها محزون است،..
-نسب شريف آن حضرت
از طرف مادر،جدشان خاتم الانبيا والمرسلين محمدبن عبدالله،جده شان جناب خديجه بنت خويلد ام المومنين است.
از طرف پدر جدشان سيد بطحا حضرت ابوطالب،جده شان جناب فقاطمه بنت اسد است.
پدر :مولي الموالي امير المومنين علي بن ابي طالب.مادر:سيده النسا فاطمه الزهرا
-عمر شريف آن حضرت
-شهادت آن حضرت
بعد از آتش بس بين حضرت و معاويه ،امام به مدينه باز گشتند و ده سال ذر آنجا بودند تا اينکه معاويه توسط جعده دختر اشعث کندي آن حضرت را مسموم کرد.مدت مسموميت حضرت چهل روز طول کشيد.هنگامي که ارتحال آن حضرت نزديک شد امام حسين را با ديگر فرزندان طلبيدندو ودايع امامت و کتب رسول خدا واميرالمومنين و سلاح آن حضرت را به امام حسين سپردند وبه آنچه اميرالمومنين به آن حضرت وصيت فرموده بودنداهل بيت وشيعيانش را وصيت فرمود که امام بعد از من برادرم امام حسين است،دستوراتش را اطاعت کنيد و از مخالفت با او بپرهيزيد.
سپس فرمود:شما را به خدا مي سپارم واو خليفه من بر شماست،چشمان مبارک خود را بست ودو دست وپا را دراز کرد و از دنيا رفت در حالي که مي فرمود:لا اله الاالله.
2-پرتوى از سيره و سيماى امام موسى کاظم(عليه السلام)
حضرت امام موسى بن جعفر(عليه السلام)، معروف به کاظم و باب الحوائج و عبد صالح در روز يکشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى «ابواء»، دهى در بين مکّه و مدينه، متولّد گرديد.
نام مادر آن حضرت، حميده است.
آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى، در زندان هارون الرّشيد عبّاسى در بغداد، در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گرديد و به شهادت رسيد.
مرقد شريفش در کاظمين، نزديک بغداد، زيارتگاه شيفتگان حضرتش مي باشد.
امام موسى بن جعفر همان راه و روش پدرش حضرت صادق(عليه السلام) را بر محور برنامه ريزى فکرى و آگاهى عقيدتى و مبارزه با عقايد انحرافى، ادامه داد.
آن حضرت با دلائل استوار، بىمايگىِ افکار اِلحادى را نشان مىداد و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه مي ساخت.
کم کم جنبش فکرى امام(عليه السلام)درخشندگى يافت و قدرت علمىاش دانشمندان را تحت الشعاع خود قرار داد.
اين کار بر حاکمان حکومت عبّاسى سخت و گران آمد و به همين دليل با شيفتگان مکتبش با شدّت و فشار و شکنجه برخورد کردند.
از اين رو،امام کاظم(عليه السلام) به يکى از شاگردان معروفش به نام هشام هشدار داد به خاطر خطرهاى موجود، از سخن گفتن خوددارى کند و هشام هم تا هنگام مرگ خليفه از بحث و گفتگو خوددارى کرد.
ابن حجر هيتمى گويد:«موسى کاظم وارث علوم و دانش هاى پدر و داراى فضل و کمال او بود وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده که در رفتار با مردمِ نادانِ زمان از خود نشان داد، لقب کاظم يافت، و در زمان او هيچ کس در معارف الهى و دانش و بخشش به دستگاه ظلم و ستم عبّاسى موضع سلبى و منفى را در پيش گرفت و دستور داد تا شيعيان در دعاوى و منازعات خود، به دستگاه دولتى روى نيارند و به آنان شکايت نبرند و سعى کنند با قرار دادن قاضى تحکيم در ميان خويش، منازعات را فيصله دهند.
امام(عليه السلام) درباره حاکمان غاصب زمانش فرمود: «هر کس بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر کس از آنان باشد وارد آتش گردد.» بدين وسيله آن حضرت، خشم و نارضايتى خود را از حکومت هارون پياپى ابراز مىفرمود و همکارى با آنان را در هر صورت حرام ميدانست و اعتماد و تکيه بر آنان را منع مىکرد و مي فرمود: «برآنان که ستمکاراند تکيه مکنيد که گرفتار دوزخ مي شويد.»امام کاظم(عليه السلام)، على بن يقطين، يکى از ياران نزديک خويش را از اين فرمان استثنا کرد و اجازت داد تا منصب وزارت را در روزگار هارون عهده دار گردد و پيش از او، منصب زمامدارى را در ايّام مهدى بپذيرد.
او نزد امام موسى(عليه السلام)رفت و از او اجازت خواست تا استعفا دهد و منصب خود را ترک کند، امّا امام او را از اين کار بازداشت و به او گفت: «چنين مکن، برادران تو به سبب تو عزّت دارند و به تو افتخار مىکنند، شايد به يارى خدا بتوانى شکست ها را درمان کنى و دست بينوايى را بگيرى يا به دست تو، مخالفان خدا درهم شکسته شوند.
اى على! کفّاره و تاوان شما، خوبى کردن به برادران است، يک مورد را براى من تضمين کن، سه مورد را برايت تضمين مي کنم، نزد من ضامن شو که هر يک از دوستان ما را ديدى نياز او را برآورى و او را گرامى دارى و من ضامن مىشوم که هرگز سقف زندانى بر تو سايه نيفکند و دم هيچ شمشير به تو نرسد و هرگز فقر به سراى تو پاى نگذارد.
اى على! هر کس مؤمنى را شاد سازد، اوّل خداى را و دوم پيامبر را و در مرحله سوم ما را شاد کرده است.»
-صفات برجسته امام کاظم(عليه السلام)
حضرت امام موسى کاظم(عليه السلام) عابدترين و زاهدترين، فقيه ترين، سخىترين و کريمترين مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مي گذشت نمازهاى نافله را به جا مي آورد و تا سپيده صبح به نماز خواندن ادامه مي داد و هنگامى که وقت نماز صبح فرا مىرسيد، بعد از نماز شروع به دعا مي کرد و از ترس خدا آن چنان گريه مىکرد که تمام محاسن شريفش به اشک آميخته مي شد و هر گاه قرآن مىخواند مردم پيرامونش جمع مي شدند و از صداى خوش او لذّت مي بردند.
آن حضرت، صابر، صالح، امين و کاظم لقب يافته بود و به عبد صالح شناخته مىشد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گرديد.
مردى از تبار عمر بن الخطاب در مدينه بود که او را مىآزرد و على(عليه السلام) را دشنام مىداد.
برخى از اطرافيان به حضرت گفتند: اجازه ده تا او را بکشيم، ولى حضرت به شدّت از اين کار نهى کرد و آنان را شديداً سرزنش فرمود.
روزى سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدينه، به کار زراعت مشغول است.
حضرت سوار بر الاغ خود وارد مزرعه وى شد.
آن مرد فرياد برآورد: زراعت ما را خراب مکن، ولى امام به حرکت خود در مزرعه ادامه داد وقتى به او رسيد، پياده شد و نزد وى نشست و با او به شوخى پرداخت، آن گاه به او فرمود: چقدر در زراعت خود از اين بابت زيان ديدى؟ گفت: صد دينار.
فرمود: حال انتظار دارى چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: من از غيب خبر ندارم.
امام به او فرمود: پرسيدم چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: انتظار دارم دويست دينار عايدم شود. امام به او سيصد دينار داد و فرمود: زراعت تو هم سر جايش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسيد و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را ديد که نشسته است. وقتى آن حضرت را ديد، گفت: خداوند مىداند که رسالتش را در کجا قرار دهد. يارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو که تا حال خلاف اين را مىگفتى. او نيز به دشنام آنها و به دعا براى امام موسى(عليه السلام) پرداخت. امام(عليه السلام) نيز به اطرافيان خود که قصد کشتن او را داشتند فرمود: آيا کارى که شما مىخواستيد بکنيد بهتر بود يا کارى که من با اين مبلغ کردم؟و بسيارى از اين گونه روايات، که به اخلاق والا و سخاوت و شکيبايى آن حضرت بر سختيها و چشمپوشى ايشان از مال دنيا اشارت مىکند، نشانگر کمال انسانى و نهايت عفو و گذشت آن حضرت است.
آن حضرت، چهار سال يا هفت سال يا ده سال يا به قولى چهارده سال در زندان به سر برده است.
حضرت امام موسى کاظم، سى و هفت فرزند پسر و دختر از خود به جاى گذارده که والاترينشان حضرت على بن موسى الرّضا(عليه السلام) مي باشد.
تقویم شیعه