• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عبدالله بن حسن (ع)، بزرگمردی کوچک

10 آذر 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

پیوند: http://abdolazim-rey.womenhc.com/?p=7986&more=1&c=1&tb=1&pb=1

«عبدالله بن حسن بن علی بن ابی طالب» فرزند کوچک امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از نوجوانان نابالغی بود که به همراه عموی خود حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا آمده بود.

از صبح تا عصر عاشورا ، ابتدا اصحاب امام حسین علیه السلام و سپس اهل‌بیت آن حضرت یک به یک و یا بطور دسته‌جمعی به میدان رفتند و به شهادت رسیدند؛ و سرانجام زمانی رسید که امام علیه السلام یکه و تنها در میان هزاران هزار دشمن مسلح باقی ماند و گهگاه فریاد بر می‌آورد: « آیا یاری‌کننده‌ای هست که به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کند؟ ».

«شمر بن ذی الجوشن» برای آن که کار را تمام کند به همراه پیاده نظام لشکر، به آن امام مظلوم هجوم آوردند، دور آن حضرت را گرفتند و از پس و پیش، ایشان را مورد حمله قرار ‏دادند.

عبدالله که در بین كودكان و زنان، در خیمه‌گاه حضور داشت تاب و تحمل دیدن غربت عموی تنهای خویش را نیاورد و ناگهان از خیمه‌ها بیرون آمد. امام حسین علیه السلام به خواهرش زینب علیهاالسلام فرمود: «احبسیه یا اختاه؛ ای خواهرم! او را نگهدار.» حضرت زینب علیهاالسلام به دنبالش آمد تا او را بازدارد. ولی آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لاافارق عمّی» (4)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم.» سپس دست خود را از دست عمه رها ساخت، به سوی میدان دوید و خود را به امام علیه السلام رساند تا با بدن کوچک و ظریفش از او دفاع کند.

در غوغایی که دور امام علیه السلام ایجاد شده بود، ناگهان یکی از لشکریان یزید به نام «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به قصد ضربه زدن به آن حضرت فرود آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» عبدالله دست خود را سپر کرد تا شمشیر به امام اصابت نکند. شمشیر، بُـرّان و ضربه، سنگین بود و دست نوباوه‌ی پیامبر را از بدن جدا کرد؛ آنگونه که فقط به پوستی آویخته شد. عبدالله یتیم از شدت درد ناله‌ای برآورد و پدرش را صدا کرد:«وا ابتاه … »

حسین علیه السلام او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»(5)

آن برادرزاده‌ام صد چاك شد                     این برادرزاده‌ام بر خاك شد


آن برادرزاده‌ام سرمست رفت                      این برادرزاده‌ام بی‌دست رفت

 

امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند.» (6)

بسته شد چشمش، ولی لب باز شد                                  آخرین نجوای شه آغاز شد


كای خدا گر چه مرادت حاصل است                                   دیدن مرگ یتیمان مشكل است

در ره تو هستی‌ام از دست رفت                                   حیف شد، عبداللَهَم از دست رفت

این دو بر من، روح پیكر بوده‌اند                                        یــادگــاران بــرادر بـــوده‌اند

 

در این هنگام تیرانداز سپاه دشمن ـ که گفته‏اند «حرملة بن کاهل» بود ـ گلوی نازک عبدالله را نشانه گرفت و او را در دامان عمویش ذبح کرد.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: پنجم محرم لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

جستجو

آرشیوها

  • دی 1390 (35)
  • آذر 1390 (124)
  • بیشتر...

آخرین نظرات

  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پرچم کربلا در اربعین برافراشته شد
  • ابراهیم در از پانزدهم رجب سال 60 هجری تا دوم محرم سال 61 هجری قمری
  • نرجس خاتون(س) شاهین شهر  
    • مدرسه علمیه نرجس خاتون شاهین شهر
    در تاریخ عاشورا به شعر
  • saieed mohamadi در روز چهاردهم محرم الحرام
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در آرزوي گريه برحسين تا آخرين نفس (حدیث روز)
  • فاطمه در ورود اسيران به شام- 29 محرم
  • جبرئیل قاسم زاده در از پانزدهم رجب سال 60 هجری تا دوم محرم سال 61 هجری قمری
  • محمد رضا حمیدی در وقایع روز هفتم محرم
  • طاها در الشام الشام الشام (حدیث روز)
  • حامد در فرازي از زيارت ناحيه مقدسه(حدیث روز)
  • کوثر نور در فضیلت و اعمال ماه صفر المظفر
  • حسین در كمترين ثواب زيارت كننده ي قبر حسين عليه السلام (حدیث روز)
  • مهدی در ورود اسيران به شام- 29 محرم
  • سید محسن در روشن کردن شمع در شام غریبان نماد چیست؟
  • پریسا در روشن کردن شمع در شام غریبان نماد چیست؟
  • yahafiz در شرح کوتاهی بر زیارت اربعین امام حسین (ع)
  • خضری  
    • حضرت زینب سریش آباد
    در سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه
  • جان نثاری  
    • مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی حضرت فاطمه(س) تهران
    در تاریخ عاشورا به شعر
  • حسین در روز ششم محرم با نام حضرت قاسم علیه السلام
  • موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران)  
    • معصومیه خواهران قم
    در گنبد اسلام(حدیث روز)

پیوندها

  • تاریخ نگار محرم
  • شور و شعور حسینی
  • جشن وبلاگی فجر
  • جانم فدای امام علی النقی علیه السلام
  • نامه ای به روح الله
  • ده ختم قرآن به نیت «رفع مهجوریت قرآن»
  • ختم هفتاد و دو زیارت عاشورا
  • ریحانه
  • بزم فرات
  • ختم سي هزار زيارت عاشورا
  • تجربه های رمضان
  • یار مهربان
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
خرید کارت شارژ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس